فلز در جواهر فقط نقش بدنه ندارد. هر فلز رفتار خودش را دارد، حس خودش را، و حتی صدا و رنگ خودش را.
وقتی هنرمند با فلز کار میکند، در واقع با شخصیتی سروکار دارد که باید بشناسدش.
فلزها فقط از نظر ظاهر متفاوت نیستند، از نظر انرژی و معنا هم دنیای خاص خودشان را دارند.
طلا؛ فلز خورشید
طلا همیشه مظهر گرما، نور و قدرت بوده. رنگ زرد گرمش حس زندگی و حرکت میدهد. در خیلی از فرهنگها، طلا نماد پایداری و انرژی حیاتی است؛ چیزی که فرسوده نمیشود و همیشه میدرخشد.
در جواهرات هنری، طلا اغلب بهصورت ظریف و کنترلشده به کار میرود، چون حضورش خودش بهاندازهی کافی قوی است. نیازی ندارد زیاد حرف بزند — فقط کافی است باشد.
نقره؛ فلز ماه
نقره برعکس طلا، سردتر و نرمتر است. درخششش آرامتر است، نه فریاد میزند و نه خودنمایی میکند.
نقره فلزی است که به پوست نزدیک میشود و حس لطیف و صادقانهای دارد.
برای خیلیها، نقره یادآور سکون و تعادلی درونی است؛ فلزی که بدون جلب توجه، حضور دارد و با زمان زیباتر میشود.
با هر خط و خش، بخشی از زندگی کسی را روی خودش ثبت میکند — برای همین قدیمی شدنش نه ضعف، که بخشی از زیبایی آن است.
مس؛ فلز زندگی
مس از اولین فلزهایی بود که انسان شناخت و با آن جواهر ساخت. رنگ قرمز مایل به نارنجیاش گرمایی خاکی دارد؛ چیزی بین زمین و آتش.
در باورهای قدیمی، مس با انرژی و جریان درون بدن ارتباط داشت. امروزه هم خیلیها آن را بهعنوان فلزی زنده و واکنشپذیر میشناسند — فلزی که تغییر رنگ میدهد، نفس میکشد، و مثل پوست انسان، در تماس با محیط دگرگون میشود.
در آثار هنری، مس حس طبیعی و خامی به فرم میدهد، انگار هنوز ردِ دست و چکش سازنده روی آن مانده است.
برنج؛ تعادل میان دو جهان
برنج حاصل ترکیب مس و روی است؛ نه به گرمی مس است، نه به سردی نقره. درخششش ملایمتر و رنگش به طلای کهنه نزدیکتر است.
شاید برای همین است که برنج را فلزی “میانهرو” میدانند؛ هم قابل پرداخت و شکلدهی است، هم از نظر رنگ و حس، خاکیتر و صمیمیتر از طلا.
در جواهرات دستساز، برنج اغلب انتخاب کسانی است که دنبال تعادل بین سادگی و حضورند — فلزی که نه خودش را تحمیل میکند، نه محو میشود.
در نهایت، هر فلز زبان خودش را داردگاهی انتخاب نقره بهجای طلا یا برنج بهجای مس، فقط انتخاب ظاهری نیست؛ انتخاب حال و هواست.
بعضیها دنبال درخشش گرماند، بعضی دنبال سکون و لطافت، و بعضی دنبال چیزی خام و واقعی.
در آرتورک، ما با همین تفاوتها زندگی میکنیم. هر فلز برای ما فقط ماده نیست؛ صدایی است که باید شنیده شود، احساسی است که باید در فرم جاری شود.
هر قطعهی ساختهشده از نقره، طلا، مس یا برنج، بخشی از گفتوگوی ما با ماده است — گفتوگویی که قرار است ادامهاش با شما باشد